شماره ٢٦٧: آتش کباب کرده ياقوت آن لب است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
آتش کباب کرده ياقوت آن لب است
چشم سهيل در پى آن سيب غبغب است
اى خضر چند تير به تاريکى افکني؟
سرچشمه حيات نهان در دل شب است
چون مى رسد به مجلس ما سجده مى کند
ميناى ما که خضر ره اهل مشرب است
راه نفس ز کثرت تبخاله بسته شد
گويد هنوز عشق که اينها گل تب است
در دست ديگران بود آزاد کردنم
در چارسوى دهر دلم طفل مکتب است
صائب نمى فروزد شمع مراد من
تا صبحدم اگر چه لبم گرم يارب است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید