شماره ٢٧٠: بيدارى سياه دلان عين غفلت است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
بيدارى سياه دلان عين غفلت است
خوابى که نيست از سر غفلت، عبادت است
از زهد خشک بر دل زاهد غبار نيست
تابوت بهر مرده دلان مهد راحت است
شرط طواف کعبه دل، بى بضاعتى است
گر شرط طوف کعبه گل، استطاعت است
آبى که داد زندگى جاودان به خضر
در قبضه تصرف تيغ شهادت است
شيطان پا برجاست شود هر چه عادتى
بيچاره آن که در گرو رسم عادت است
غير از دل شکسته خود، گوشه گير را
هر گوشه اى که هست، کمينگاه شهرت است
دامى که غير خوردن دل نيست دانه اش
امروز در بساط زمين دام صحبت است
از ماه مصر، صلح به آوازه کرده است
گر مطلب کريم ز انعام، شهرت است
چون چشم سوزن است جهان وسيع، تنگ
صائب به چشم هر که مقيد به ساعت است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید