شماره ٣٣٩: شاهنشهى است عشق که دل جلوه گاه اوست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
شاهنشهى است عشق که دل جلوه گاه اوست
آهى که خيزد از دل ما گرد راه اوست
دل را ز کام هر دو جهان سرد ساختن
تأثير اولين نفس صبحگاه اوست
از يک نگاه، زير و زبر کردن جهان
بازيچه اى ز گردش چشم سياه اوست
چون نور آفتاب، پريشان خرام نيست
دلهاى چاک، مشرق روى چو ماه اوست
گردون که صبح و شام زنده غوطه در شفق
صيد به خون تپيده اى از صيدگاه است
نتوان شکست لشکر دل را به ترکتاز
اين فتح در شکستن طرف کلاه اوست
هر سينه اى که پاک شد از گرد آرزو
ميدان تيغ بازى برق نگاه اوست
فتح از سپاه عشق بود، گر چه وقت جنگ
انگشت زينهار، لواى سپاه اوست
عشق تو آهويى است که از چشمه سار دل
هر تخم آرزو که برآيد گياه اوست
از خسروى است فتح که هنگام دار و گير
دست دعاى خلق لواى سپاه اوست
صائب به غير چهره زرين عشق نيست
آن کهربا که کاهکشان برگ کاه اوست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید