شماره ٣٨٩: نور شکوه حق ز مقابل رسيده است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
نور شکوه حق ز مقابل رسيده است
وقت شکست آينه دل رسيده است
آب ستاده آينه زنگ بسته است
بيچاره رهروى که به منزل رسيده است
با جذبه محيط همان در کشاکش است
هر چند موج بر لب ساحل رسيده است
ما را به عيب لاغرى از صيدگه مران
کز تار سبحه فيض به صد دل رسيده است
تا شعله مى زند به ميان دامن سفر
صد کاروان شرار به منزل رسيده است
تا گوهر وجود ترا نقش بسته است
جان محيط بر لب ساحل رسيده است
صد پيرهن عرق گل خورشيد کرده است
تا ميوه وجود تو کامل رسيده است
اين خوش غزل ز فيض سعيداى نقشبند
صائب ز بحر دل به انامل رسيده است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید