شماره ٤٥٠: چشم تو چون ز مستى غفلت فراز نيست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
چشم تو چون ز مستى غفلت فراز نيست
تهمت چه مى نهى که در فيض باز نيست
از انقلاب، ملک خراب آرميده است
مستان عشق را خطر از ترکتاز نيست
چندين خم شراب سبيل است هر قدم
بى آب، راه دير چو راه حجاز نيست
شکر نصيب مور بود، خاک رزق مار
روزى به دست کوته و دست دراز نيست
دستت اگر به عشق حقيقى نمى رسد
دلخوشى کنى به از غم عشق مجاز نيست
عشاق از ملاحظه وقت فارغند
وقت نياز، تنگ چو وقت نماز نيست
مردانه هر که از سر کونين برنخاست
صائب ميان اهل نظر پاکباز نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید