شماره ٥٢٨: پيچيدن سر از دو جهان افسر عشق است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
پيچيدن سر از دو جهان افسر عشق است
برخاستن از جان، علم لشکر عشق است
گلگونه رخسار گهر گرد يتيمى است
خوارى و غريبى پدر و مادر عشق است
گر دفتر عقل است ز جمعيت اوراق
از هر دو جهان فرد شدن دفتر عشق است
تنها نگرفته است همين روى زمين را
چون بيضه فلک در ته بال و پر عشق است
سر بر خط حکمش ننهد خاک، چه سازد؟
جايى که فلک بنده و فرمانبر عشق است
حرفش ز دل سوخته ام دود برآورد
آتش بود آن آب که در گوهر عشق است
بر حلقه در، در حرم وصل برد رشک
هر حلقه چشمى که ادب پرور عشق است
چون نار کند شق دل ميناى فلک را
اين باده پر زور که در ساغر عشق است
از عشق بود هر که رسيده است به جايى
پرواز کمالات به بال و پر عشق است
شيرين سخن افتاده اگر خامه صائب
زان است که نيشکر بوم و بر عشق است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید