شماره ٥٦٦: با طره او مشک ختا دود کبابى است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
با طره او مشک ختا دود کبابى است
با چهره او صورت چين موج سرابى است
با شوخى آن چشم، رم چشم غزالان
در ديده صاحب نظران پرده خوابى است
چشم است سراپا که به رخسار تو نو شد
هر شاخ گلى را که به کف جام شرابى است
مى نوش و برافروز که شاخ گل سيراب
هنگامه پر شور ترا سيخ کبابى است
در دلبرى اندام تو کم نيست ز رخسار
هر بند قباى تو مرا بند نقابى است
روزى است که خط مشق پريشان کند آغاز
مکتوب مرا از تو گر اميد جوابى است
از هر نگه ما و تو چون پرده برافتد
پوشيده و سربسته سؤالى و جوابى است
در ديده من جوهر بيرحمى شمشير
از سوختگى سايه بيد و لب آبى است
دستى که به احسان، فلک خشک گشايد
در ديده روشن گوهران موج سرابى است
پيداست که تا چند بود خانه نگهدار
صائب که درين بحر پرآشوب حبابى است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید