شماره ٥٨٤: در ديده بى شرم و حيا نور ادب نيست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
در ديده بى شرم و حيا نور ادب نيست
بى رويى از آيينه بى پشت، عجب نيست
غير از نگه دور، چو خار سر ديوار
از گلشن حسن تو مرا برگ طرب نيست
از فکر خط و خال تو بيرون نرود دل
گنجينه اين راز به غير از دل شب نيست
در مشرب ديوانه من، سنگ ملامت
در چاشنى فيض کم از هيچ رطب نيست
صائب اگرت هست سر گوشه نشينى
چون خال، ترا جا به ازان گوشه لب نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید