شماره ٦١٥: صدق، روشنگر ضمير من است
غزلستان ::
صائب تبریزی ::
غزليات - بخش سوم
صدق، روشنگر ضمير من است
صبح روشن ضمير، پير من است
مورى از من نمى شود پامال
کف دست دعا سرير من است
نيستم امت تن آرايان
خلق خوش جامه حرير من است
دولت افتاده است در قدمم
پر و بال هما حصير من است
به گريبان اگر نپردازم
کاوش سينه دستگير من است
رم آهو به آن سبکپايى
داغ طبع کناره گير من است
بلبل خوش نواى نيشابور
خجل از طبع بى نظير من است
آفتاب شکفته رو صائب
گلى از گلشن ضمير من است
نظرات نوشته شده