شماره ٦٢٠: آب خضر و مى شبانه يکى است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
آب خضر و مى شبانه يکى است
مستى و عمر جاودانه يکى است
بر دل ماست چشم، خوبان را
صد کماندار را نشانه يکى است
پيش آن چشمهاى خواب آلود
ناله عاشق و فسانه يکى است
در مقامى که غور بايد کرد
قطره و بحر بيکرانه يکى است
کثرت خلق، عين توحيدست
خوشه چندين هزار و دانه يکى است
پله دين و کفر چون ميزان
دو نمايد، ولى زبانه يکى است
رهروانى که راست چون تيرند
همه را مقصد و نشانه يکى است
دو جهان سنگ راه سالک نيست
نسبت تير با دو خانه يکى است
گر هزارست بلبل اين باغ
همه را نغمه و ترانه يکى است
نشود نور مهر پست و بلند
پيش ما صدر و آستانه يکى است
عاشقى را که غيرتى دارد
چين ابرو و تازيانه يکى است
خنده در چشم آب گرداند
ماتم و سور اين زمانه يکى است
پيش مرغ شکسته پر صائب
قفس و باغ و آشيانه يکى است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید