شماره ٦٣٣: مرا از تيره بختى شکوه بيجاست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
مرا از تيره بختى شکوه بيجاست
که عنبر نيل چشم زخم درياست
ز دلتنگي، سواد ديده مور
مرا پيش نظر دامان صحراست
خمار نامرادى هوش بخش است
شراب کامرانى غفلت افزاست
نباشد قانعان را درد نايافت
دل خرسند را جنت مهياست
چو مرجان رزق ما خون است، هر چند
عنان بحر در سرپنجه ماست
جهان در ديده اش آيينه زارى است
به نور عشق هر چشمى که بيناست
بر آن صاحب سخن رحم است صائب
که دخلش منحصر در دخل بيجاست!



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید