شماره ۸٢٩: باز اين چه فتنه است که در سر گرفته اى

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
باز اين چه فتنه است که در سر گرفته اى
بوم و بر مرا همه آذر گرفته اى
مى آئى و ز آتش حسن و فروغ ناز
سر تا بپاى شعله صفت در گرفته اى
اى پادشاه حسن که اقليم جان و دل
بى منت سپاهى و لشگر گرفته اى
خاکستر تنم چه عجب گر رود بباد
زين آتشى که در دل و در جان گرفته اى
هر چند سوختى دگر آتش فروختى
جان مرا مگر تو سمندر گرفته اى
گفتم مگر جفا نکنى بر دلم دگر
مى بينمت که عربده از سر گرفته اى
تنها اسير تو نه همين اين دل منست
دلهاى عالمى تو مسخر گرفته اى
اى عشق بر سرير ايالت قرار گير
در ملک جان و دل که سراسر گرفته اى
از عشق نيست (فيض) ترا مهربانترى
محکم نگاه دار چو در بر گرفته اى
نزديک تر ز عشق رهى نيست زاهدا
با ما بيا چرا ره ديگر گرفته اى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید