شماره ٥٢: آنچه را از بهر من او خواست آن آيد مرا

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
آنچه را از بهر من او خواست آن آيد مرا
خواستش از راز پنهان ناگهان آيد مرا
سعى در تحصيل دنيا و فضولش بيهده است
در ازل قدرى که روزى شد همان آيد مرا
سوى مشرق گر روم يا راه مغرب بسپرم
بر جبينم آنچه بنوشته است آن آيد مرا
بر سرم گر چه نميدانم چه خواهد آمدن
اينقدر دانم که مردن بى امان آيد مرا
هيچ تمهيدى نکردم بهر مهمان اجل
با وجود آنکه دانم ناگهان آيد مرا
زندگانى شد تلف سودى نيامد زان بکف
نيست از کس شکوه ام از خود زيان آيد مرا
هر که خيرى ميکند اضعاف آن يابد جزا
ميدهم جان در رهش تا جان جان آيد مرا
هر که بخشد جرمى از کس بگذرند از جرم او
ميکنم من اينچنين تا آنچنان آيد مرا
هر که بر تن ميفزايد نور جان کم ميکند
ميگذارم (فيض) تن تا نور جان آيد مرا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید