شماره ٥٤: تن خاک راه دوست کنم حسبى الحبيب

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
تن خاک راه دوست کنم حسبى الحبيب
جان نيز در رهش فکنم حسبى الحبيب
چون عشق در سراى وجودم نزول کرد
از خويشتن طمع بکنم حسبى الحبيب
دل سوخت چون در آتش سوداى عشق او
جان هم در آتشش فکنم حسبى الحبيب
چون ناصر من اوست چو منصور ميروم
خود را بدار عشق زنم حسبى الحبيب
حلاج عشق چون بزند پنبه تنم
بر دست و بازوى که تنم حسبى الحبيب
مهرش چو ذره ذره کند پيکر مرا
من در هواش رقص کنم حسبى الحبيب
دل برکنم چو (فيض) ز بود و نبود خويش
بر هر چه راى اوست تنم حسبى الحبيب



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید