شماره ١٩٤: يک محرم راز در جهان نيست

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
يک محرم راز در جهان نيست
يک دوست بزير آسمان نيست
غير از غم عشق همدمى کو
کز صحبت آن دلم گران نيست
فرياد ز دست اين کرانان
جانرا از عذابشان امان نيست
من طاقت احمقان ندارم
جز مرگ سزاى احمقان نيست
يارب يارب غم تو خواهم
دل جز بغم تو شادمان نيست
تا يافت بکوى عشق راهى
دل را غم جان سر جهان نيست
خود جان جهان جهان جان شد
دل بسته اين جهان و جان نيست
شور عشقى چو هست در سر
دلرا پرواى اين و آن نيست
جائى نتوان نشست اى (فيض)
کافسانه عشق در ميان نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید