شماره ٢١١: چشم او کرد بقتلم تصريح
غزلستان ::
فیض کاشانی ::
غزلیات
چشم او کرد بقتلم تصريح
نگهش کرد بعفوم تمليح
سوى من کرد نگاه گرمى
که در آن بود بوصلش تلويح
کرد مژگانش اشارت با لب
که بيفشان شکرى با تمليح
لب لعلش شکرى داد بمن
نمکين شکر شيرين مليح
سخنى رفت ميان من و او
باشارت به کنايت نه صريح
بطمع شد دل من زان الطاف
که مگر وعده او هست صحيح
دل چو بستم بوصالش گفتا
مى ندانى که بوصليم شحيح
گر نهد لب بلب (فيض) شود
سخنانش همه شيرين و مليح
نظرات نوشته شده