شماره ٣٣٣: اين دل سرگشته خود را جستجو کى ميکند

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اين دل سرگشته خود را جستجو کى ميکند
عمر شد سوى صراط الله رو کى ميکند
گر نباشد لطف حق يابنده ره بين کى شود
گمرهانرا غير لطفش جستجو کى ميکند
کيست باطاعت بدل سازد گنه را غير او
خون آهو را بجز او مشکبو کى ميکند
اغنيا محتاج او، شاهان گدايان درش
اهل حاجت را نوازش غير او کى ميکند
صرصر قهرش غبارى بر دلم افکنده است
ابر لطف او ندانم شست و شو کى ميکند
دوست در دل ميکند منزل، گر از خاشاک غير
روبي، اما هر خسى اين رفت و رو کى ميکند
هر که او را رفتن خاک درش روزى شود
تکيه بر ايوان جنت آرزو کى ميکند
هر که بوئى از نسيم عشق بر جانش وزيد
طيب انفاس ملک با حور بو کى ميکند
(فيض) تا عاشق شد از لذت عقبا هم گذشت
با کسى از بهر دنيا گفت و گو کى ميکند
در دل دنيا طلب کى عشق سازد آشيان
طاير گلزار جان با خار خو کى ميکند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید