شماره ٤١١: اگر سوى شام ار برى ميرود

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اگر سوى شام ار برى ميرود
اجل آدمى را ز پى ميرود
دلا ساز ره کن که معلوم نيست
کزين خاکدان روح کى ميرود
دى عمر آمد بهاران گذشت
بهاران گذشتند و دى ميرود
بهر جا دلت رفت آنجاست جان
سراپاى دل را ز پى ميرود
دل تو چه شخص و تنت سايه است
بهر جا رود شخص فى ميرود
دل اندر خدا بند و بگسل ز خلق
که آخر همه سوى وى ميرود
از آن روى دل در خدا کرد (فيض)
که لاشى ء دنبال شى ء ميرود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید