شماره ٤٣٤: مستى ز شراب لب جانان مزه دارد

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
مستى ز شراب لب جانان مزه دارد
مى خوردن از آن لعل بدخشان مزه دارد
چون پرده براندازد از آن روى چه خورشيد
بر گردنش آن زلف پريشان مزه دارد
لعل لبش آن دم که درآيد به تبسم
شوريدن ما در شکرستان مزه دارد
مستان چو درآيد که شود ساقى مستان
در پاى وى افتادن مستان مزه دارد
آن دانه مشگين که سفيدست و بر آتش
بر عارض آن خسرو خوبان مزه دارد
ظلمات بمان زلف برانداز و لبش بوس
خضر آب حيات از لب جانان مزه دارد
يک شب اگرم تنگ در آغوش درآيد
بيهوشى دل بى خودى جان مزه دارد
اى (فيض) بگو شعر ازين گونه که در عشق
اين نوع سخن هاى پريشان مزه دارد
نى نى غلطم اين چه سخن بود که گفتم
از روى بتان خواندن قرآن مزه دارد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید