شماره ٤٤٤: اهل الديار اهل الديار هل جامع العشق القرار

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اهل الديار اهل الديار هل جامع العشق القرار
با عشق کى گنجد قرار ناصح برو شرمى بدار
ناصح برو شرمى بدار با پند عاشق را چه کار
پايند بهر او بيار يا با جنونش واگذار
اى پندگوى هوشمند جان و دلم را شد پسند
از روى و مويش بند و بند پندى مگو پندى ميار
من واله جانانه ام از خويشتن بيگانه ام
عاقل نيم ديوانه ام ديوانه را کارى مدار
ديوانه را تدبير چيست جز بند و جز زنجير چيست
اين وعظ و اين تذکير چيست يکدم مرا با من گذار
دل از جهان بگسسته ام در زلف جانان بسته ام
از خويشتن هم رسته ام با غير يارم نيست کار
من ترک مستى چون کنم روسوى پستى چون کنم
در عشق سستى چون کنم عشقست عالم را مدار
از من مجو صبر و درنگ بگذار حرف عار و ننگ
نى صبر دارم نى درنگ نه ننگ ميدانم نه عار
عاشق ملامت جو بود راه سلامت کى رود
رسوائى او را ميسزد با وعظ و پند او را چکار
اى واعظ عاقل نما (فيض) از کجا پند از کجا
بگذر تو از تقصير ما جرم از مجانين در گذار



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید