شماره ٦٤٤: روز ميگردد اگر رو مينمائى در شبم

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
روز ميگردد اگر رو مينمائى در شبم
جان بتن مى آيدم چون مى نهى لب بر لبم
ميرسد هردم خيالت ميبرد از جا دلم
چون هوا تأثير کرد از شوق ميگيرد تبم
چاره تعليم کن در هجر جانسوزت مرا
يا ز وصل روح افزايت برآور مطلبم
نيست خود سنگ دل بيرحم تو آخر چرا
در نميگيرد درو فرياد يارب ياربم
تيغ در کف چون برون آئى بقصد کشتنم
جانم از شادى باستقبالت آيد تا لبم
باد حسنت را فدا جان و دل و عمر و حياة
باد عشقت را اسير ايمان و دين و مذهبم
گر بدست خويش خواهى کرد بسمل (فيض) را
تا بحشر از ذوق آن خواهد طپيدن قالبم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید