شماره ٢١: از ما پيام وصل تهى کرد جاى ما

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
از ما پيام وصل تهى کرد جاى ما
آخر بما رسيد زجانان دعاى ما
موج گهر خجالت جولان کجا برد
از سعى نارسا بسر افتاد پاى ما
با نرگست چه عرض تمنا دهد کسى
ديديم سرمه که نگه شد صداى ما
دامان نازت از چه تغافل شکسته اند
کز ما پر است آئينه بى صفاى ما
سرمايه حباب بغير از محيط چيست
آب تو آب ما و هوايت هواى ما
پهلو تهى نمودن رياست ساز موج
خود را زخود دمى بدر آر از براى ما
وارسته تعلق زنار و سبحه ايم
نيرنگ اين دو رشته ندوزد قباى ما
برجسته نيست پله ميزان خامشى
يارب بسنگ سرمه نسنجى صداى ما
حرف طمع مباد برون آيد از لباس
مطلب بخرقه دوخت سؤال گداى ما
گوهر همان برون محيط است در محيط
با ما چه ميکند دل از ما جداى ما
(بيدل) بوضع خلق محالست زيستن
بيگانگى اگر نشود آشناى ما



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید