شماره ٤٢: اى غافل از رنج هوس آئينه پردازى چرا

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
اى غافل از رنج هوس آئينه پردازى چرا
چون شمع بار سوختن از سر نيندازى چرا
نکشوده مژگان چون شرر از خويش کن قطع نظر
زين يکدودم زحمت کش انجام و آغازى چرا
تا کى دماغت خون کند تعمير بنياد جسد
طفلى گذشت اى بيخرد با خاک و گل بازى چرا
آزاديت ساز نفس آنگه غم دام و قفس
با اين غبار پرفشان گم کرده پروازى چرا
گردى بجا ننشسته ئى دل در چه عالم بسته ئى
از پرده بيرون جسته ئى وامانده سازى چرا
حيف است با ساز غنا مغلوب خست زيستن
تيغ ظفر در پنجه ئى دستى نمى يازى چرا
گر جوهر شرم و ادب پرداز مستورى دهد
آئينه گردد از صفا رسواى غمازى چرا
تاب و تب کبر و حسد بر حق پرستان کم زند
گر نيستى آتش پرست آخر باين سازى چرا
هرگز ندارد هيچکس پرواى فهم خويشتن
رازى وگرنه اينقدر نامحرم رازى چرا
از وادى اين ما و من خاموش بايد تاختن
اى کاروانت بى جرس در بند آوازى چرا
محکوم فرمان قضا مشکل کشد سر بر هوا
از تيغ گر غافل نه ئى گردن برافرازى چرا
(بيدل) مخواه آزار دل از طاقت راحت گسل
اى پا بدوش آبله برخار ميتازى چرا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید