در عالمى که با خود رنگى نبود ما را
بوديم هر چه بوديم او وانمود ما را
مرآت معنى ما چون سايه داشت زنگى
خورشيد التفاتش از ما زدود ما را
پرواز فطرت ما در دام بال ميزد
آزاد کرد فضلش از هر قيود ما را
اعداد ما تهى کرد چندانکه صفر کشتيم
از خويش کاست اما بر ما فزود ما را