شماره ٢٤٦: گدا زسعى دليل است جستجوى ترا

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
گدا زسعى دليل است جستجوى ترا
شکست آينه آئينه است روى ترا
زدست لطف و عتابت در آتش و آبم
بهشت و دوزخ ما کرده اند خوى ترا
بهر طرف نگرى شوق محو خودبينى است
دکان آئينه گرم است چارسوى ترا
بترهات مده زحمت نفس زاهد
که از اثر نمکى نيست هاى و هوى ترا
زخاک ميکده سرمايه تيمم گير
که هيج معصيتى نشکند وضوى ترا
بچاک جيب سحر فکر بخيه بر باد است
گسسته اند چو شبنم زهم رفوى ترا
چه لازم است کشى انتظار تيغ اجل
فشار آب بقا بس بود گلوى ترا
بود بجرم درستى شکست کار حباب
پريست آنکه تهى ميکند سبوى ترا
غم شکنجه اوهام تا بکى خوردن
برنگ آنهمه نشکسته اند بوى ترا
زفرق تا قدم افسون حيرتى (بيدل)
کسى چه شرح دهد معنى نکوى ترا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید