شماره ٢٥٥: کرده ام سرمشق حيرت سرو موزون ترا

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
کرده ام سرمشق حيرت سرو موزون ترا
ناله ميخوانم بلنديهاى مضمون ترا
شام پرورد غمم با صبح اقبالم چه کار
تيره بختى سايه بيد است مجنون ترا
خاکهاى اين چمن ميبايدم بر سر زدن
بسکه گل پوشيد نقش پاى گلگون ترا
ساز محشر گشت آفاق از نگاه حيرتم
در نى مژگان چه فرياد است مفتون ترا
شور استغنا برون از پرده هاى عجز نيست
رشته ما سخت پيچيده است قانون ترا
فهم يکتائيست فرق اعتبارات دوئى
عمرها شد خوانده ام بر خويش افسون ترا
هر چه مى بينم سراغى از خيالت ميدهد
هردو عالم يک سر زانو است محزون ترا
اى دل ديوانه صبرى کز سويدا چاره نيست
ديده آهو فرو برده است هامون ترا
(بيدل) آزادى گر استقبال آغوشت کند
آنقدر واشو که نتوان بست مضمون ترا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید