شماره ٢٧٣: کيست کز راه تو چون خاشاک بردارد مرا

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
کيست کز راه تو چون خاشاک بردارد مرا
شعله جارو بى کند تا پاک بردارد مرا
شمع خاموشى بداغ سرنگونى رفته ام
تا کجا آن شعله بيباک بردارد ما
ننگ دارد خاک هم از طينت بى حاصلم
خون نخچيرم چسان فتراک بردارد مرا
هستيم عهدى بنقش سجده او بسته است
خاک خواهم شد اگر از خاک بردارد مرا
صد فلک ريزد غبار دامن افشانده ام
يک شرر گر شعله ادراک بردارد مرا
صبح بى سرمايه احرام از خود رفتنم
کو گريبان تا بدوش چاک بردارد مرا
بار اسباب گرانجا نيست سر تا پاى من
کيست غير از خاطر غمناک بردارد مرا
پيکرم گردد غبار ياس و برخيزد زخاک
به که دست منت افلاک بردارد مرا
نشه از درد مخمورى بخاک افتاده ام
شوق مى خواهم بدست تاک بردارد مرا
گرد من (بيدل) هواى عرصه گاه نيستيست
از طپيدن هر که گردد خاک بردارد مرا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید