قصيده

غزلستان :: خاقانی :: قصايد

افزودن به مورد علاقه ها
تا دل من دل به قناعت نهاد
ملک جهان را به جهان بازداد
دفتر آز از بر من برگرفت
مصحف عزلت عوض آن نهاد
خسرو خرسندى من در ربود
تاج کيانى ز سر کيقباد
نيز فريبم ندهد طمع و جمع
نيز حجابم نشود بود و بار
تا چه کند مرد خردمند، آز
تا چه کند باشه چالاک، باد
اين همه هست و سبکى عمر من
رفت و مرا تجربه ها اوفتاد
کافرم ار ز آدميان ديده ام
هيچ کسى مردم و مردم نهاد
اين نکت از خاطر خاقانى است
شو گهرى دان که ز خورشيد زاد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید