شماره ١٦: به يکى نامه خودم درياب

غزلستان :: خاقانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
به يکى نامه خودم درياب
به دو انگشت کاغذم درياب
به فراقى که سوزدم کشتى
به پيامى که سازدم درياب
درد من بر طبيب عرض مکن
تو مسيح منى خودم درياب
کارم از دست شد ز دست فراق
دست در دامنت زدم درياب
من از خيره کش فراق هنوز
ديت وصل نستدم درياب
الله الله که از عذاب سفر
به على الله درآمدم درياب
دردمندم ز نقل خانه آب
به گلاب و طبرزدم درياب
من که در يک دو نه سه چار يکى
بسته ششدر آمدم درياب
من که خاقانيم به دست عنا
چون خيال مشعبدم درياب



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید