شماره ٣٩: آن کز مى خواجگى است سرمست

غزلستان :: خاقانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
آن کز مى خواجگى است سرمست
بر وى نزنند عاقلان دست
بى آنکه کسى فکند او را
از پايه خود فرو فتد پست
مرغى که تواش هماى خوانى
جغدى است کز آشيان ما جست
از پنجره صلاح برخاست
بر کنگرده فساد بنشست
قلب سخن شکسته نامان
بر ما نتوان بدين بپيوست
گيرم که دلى درستمان نيست
بارى نامى درستمان هست
تو طعنه زنى و ما همه کوه
تو سنگ زنى و ما همه طست
خاقانى را اگر سفيهى
هنگام جدل سخن فروبست
اين هم ز عجايب خواص است
کالماس به زخم سرب بشکست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید