شماره ١٠٤: فروغ جمالت نظر برنتابد

غزلستان :: خاقانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
فروغ جمالت نظر برنتابد
صفات خيالت خبر برنتابد
به کوى تو از زحمت عاشقانت
نسيم سحرگه گذر برنتابد
به بازار تو مشترى بى بصر به
که جانان خريدن بصر برنتابد
بلائى که از عشقت آمد به رويم
قضا برنگيرد قدر برنتابد
به هر زشتى از عشق تو برنگردم
که از عشق خوبان حذر برنتابد
برآنى که خونم بريزى و سهل است
چه عاشق بود کاينقدر برنتابد
مکن هيچ تقصير در کشتن من
که کار عزيزان خطر برنتابد
به بوسه لبت را کند رنجه نى نى
که درد سر او نظر برنتابد
به کامت ز تنگى سخن در نگنجد
ميان تو جان را کمر برنتابد
به جان و سر تو که خاقانى از تو
به جان گر کنى حکم سر برنتابد
سگ توست خاقانى اينک به داغت
چنان دان که داغ دگر برنتابد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید