شماره ١٨٤: با درد تو کس منت مرهم نپذيرد

غزلستان :: خاقانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
با درد تو کس منت مرهم نپذيرد
با وصل تو کس ملکت عالم نپذيرد
تنگ است در وصل تو زان هيچ قدى نيست
کو بر در وصل تو رسد خم نپذيرد
آن کس که نگين لب تو يافت به صد جان
در عرض وى انگشترى جم نپذيرد
پيش لب تو تحفه فرستم دل و دين را
دانم که کست تحفه ازين کم نپذيرد
بار غم من صبر نپذرفت و عجب نيست
بر کوه اگر عرض کنى هم نپذيرد
در معرکه عشق تو عقلم سپر افکند
کان حمله که او آرد رستم نپذيرد
گفتى سر خاقانى دارم به سر و چشم
اى شوخ برو کز تو کس اين دم نپذيرد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید