شماره ٣٥٢: دوست دارى که دوستدار کشى

غزلستان :: خاقانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دوست دارى که دوستدار کشى
هر دلى را هزار بار کشى
تو گرفتار عشق را ز نهان
دم دهى پس به آشکار کشى
رشته جان سيه کنى چون شمع
عاشقى را که شمع وار کشى
ما چراغ تو و تو آتش و باد
گر يکى برکنى هزار کشى
کيسه لاغر شده، چه سيم کشى
صيد فربه شده چه زار کشى
جام پر بر دهى به مجلس مى
غمگنان را به غم گسار کشى
خنده را گو که سر مبر به شکر
چند شيران مرغزار کشى
غمزه را گو که خون مريز به سحر
چند مردان روزگار کشى
تشنه عشق را به جستن آب
غرقه در آب انتظار کشى
دولت عشق يار خاقانى است
تو همه دولتى که يار کشى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید