شماره ٦٨: روشن است از نور رويش ديده اهل نظر

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
روشن است از نور رويش ديده اهل نظر
در نظر بنشين و خوش اهل نظر را مى نگر
ز آفتاب حسن او عالم همه پرنور شد
آنچنان ماهى که ديده در چنين دور قمر
وقت فرصت دان دمى بى عشق او يک دم مزن
صحبتش عمر عزيز است و غنيمت مى شمر
ما و دلبر در سرابستان دل هم صحبتيم
عقل بر درمانده و ز حال دل ما بى خبر
غرقه در درياى عشق و دست و پائى مى زنيم
تا ازين درياچه آيد بر سر ما اى پسر
نقش بندى مى کند بر آب چشم ما خيال
هر دمى نقش خيالى مى نگارد در نظر
سيد عشاق آمد عقل از اينجا گو برو
شه درآمد آن گدا سرگشته گردد دربدر



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید