شماره ١٢٤: در ميکده مست و رند و اوباش

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
در ميکده مست و رند و اوباش
هم صحبت عاشقان اوباش
هرنور که ديده يابد از دل
در پاى خيال عشق او پاش
اى عقل تو زاهدى و ما رند
زاهد چه کند حريف قلاش
ظاهر جاميم و باطنا مى
صورت نقشيم و معنى نقاش
معشوق خوديم و عاشق خود
گفتيم حديث عشق خود فاش
مى نوش ز جام ساقى ما
سر مست چو چشم يار خوش باش
من بنده سيدم که دائم
مست است و حريف و رند و اوباش



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید