شماره ١٤٧: همه عالم چو شبنمى دانش

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
همه عالم چو شبنمى دانش
غرق بحر محيط گردانش
نقطه اى در الف نظر مى کن
الفى در حروف مى خوانش
هر خيالى که در نظر آيد
نقش بند و به ديده بنشانش
دردمندى که درد دل دارد
باشد آن درد عين درمانش
عشق شاه است و گنج سلطانى
دل عشاق کنج ويرانش
جام مى مى دهد به ما ساقى
بستان اين و نوش کن آنش
جام گيتى نما است سيد ما
همه عالم تن است و او جانش



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید