نيم شب خوش آفتابى ديده ام
آفتابى مه نقابى ديده ام
ديده ام روشن به نور روى اوست
آنچنان رويى در آبى ديده ام
در رخ هر ذره اى کردم نظر
از همه رو آفتابى ديده ام
آن چنان آب حياتى يافتم
لاجرم در ديده آبى ديده ام
بى وجود حضرت او کاينات
درعدم شکل سرابى ديده ام
مدتى شد تا نمى بينم حجاب
زآنکه اين ديدم حجابى ديده ام
نعمت الله را اگر يابى بگو
عاشق مست خرابى ديده ام