شماره ٢٣٣: عاشق مستم و در کوى مغان مى گردم

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
عاشق مستم و در کوى مغان مى گردم
جام مى دارم و در دور روان مى گردم
درد دل دارم و درمان خوشى مى جويم
درد مى نوشم و رندانه به جان مى گردم
درخرابات چو کام دل خود مى يابم
روز وشب گرد خرابات از آن مى گردم
ساقيم هر نفسى جام دگر مى بخشد
من سرمست از اينم که چنان مى گردم
هرکجا آئينه اى در نظرم مى آيد
روى او مى نگرم زان نگران مى گردم
آفتاب رخ او ملک جهان را بگرفت
من چو سايه ز پيش گرد جهان مى گردم
نعمت الله در ميکده بگشاد دگر
زين گشاد است که من بسته ميان مى گردم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید