شماره ٢٥٩: خوش حياتى که پيش او ميرم

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
خوش حياتى که پيش او ميرم
چون بميرم به پيش او ميرم
عشق او شمع و من چو پروانه
گرچه سوزد که در برش گيرم
گر زند ور نوازدم چون نى
بجز از ناله نيست تدبيرم
دوش ديدم خيال او در خواب
لطفش امروز کرده تعبيرم
سرورى برهمه توانم کرد
من چو در پاى ميرخود ميرم
چون توانم که عذر او خواهم
که سراپاى جمله تقصيرم
هرچه گويم ز خود نمى گويم
نعمت الله کرده تقريرم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید