شماره ٢٩٦: نظرى مى کنم و وجه خدا مى بينم

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
نظرى مى کنم و وجه خدا مى بينم
روى آن دلبر بى روى و ريا مى بينم
بر جمالش همگى صورت جان مى نگرم
وز کمالش همه تن لطف و وفا مى بينم
نه بخود مى نگرم صنع خدا تا دانى
بلکه من صنع خدا هم به خدا مى بينم
ترک آن قامت و بالاش نگويم به بلا
گرچه از قامت و بالاش بلا مى بينم
مردم ديده ما غرقه به خون نظرند
هر طرف مى نگرم چشمه ما مى بينم
صوفى صومعه خلوت معنى شده ام
لا جرم صورت مى صاف و صفا مى بينم
جان سيد شده آئينه جانان به يقين
عشق داند ز کجا تا بکجا مى بينم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید