شماره ٣٤٥: با خراباتئى در افتاديم

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
با خراباتئى در افتاديم
در خرابات بر سر افتاديم
بارها اوفتاده ايم اينجا
آخر عمر ديگر افتاديم
دل به دريا فتاد و ما از پى
سرخوشانيم و خوش تر افتاديم
در مى افتاده ايم رندانه
چه توان کرد چون در افتاديم
عاشق و مست و باده بر کف دست
باز از خان و مان بر افتاديم
دست داديم و سر فدا کرديم
نيک در پاى دلبر افتاديم
خوش مقامى است بر در خمار
نکنى عيب ما گر افتاديم
عود دل سوخت اندر اين مجمر
همچو آتش به مجمر افتاديم
سيد عاشقان دور قمر
بى تکلف که در خور افتاديم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید