شماره ٣٦٢: عشق او در ميان جان داريم

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
عشق او در ميان جان داريم
لذت عمر جاودان داريم
تا گرفتيم آن ميان به کنار
هر چه داريم در ميان داريم
عاقل اين دارد و ندارد آن
عاشقانيم و اين و آن داريم
مى رود آب چشم ما هر سو
در نظر بحر بيکران داريم
خبر عاشقان ز ما ميجو
که خبر ما ز عاشقان داريم
آفتابى است در نظر پيدا
نورش از ديده چون نهان داريم
نعمت الله به ما نشانى داد
اين چنين نام از آن نشان داريم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید