شماره ٤٣٩: جان عالم آدم است و ديگران همچو بدن

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
جان عالم آدم است و ديگران همچو بدن
جان عالم خوانمت گر نيک دريابى سخن
هر چه باشد آدمى را بنده اند از جان و دل
خواه جسم و خواه جان خواهى ملک خواه اهرمن
نور چشم عالمى از ديده مردم نهان
يوسف مصرى ولى پنهان شده در پيرهن
روح اعظم ديدم و مى گفت مستانه مرا
جان من بادت فدا اى جان و اى جانان من
گرمى جام بقا خواهى که نوشى همچو ما
در خرابات فنا مستانه خود را درفکن
عاشق و مست و خرابم ساقيا جامى بده
مطربا قولى بگو تا ناتنا در تان تن
بت پرستى نيستم تا بت پرستم در جهان
من خليل اللهم و باشم هميشه بت شکن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید