شماره ٤٦٣: راحت جانم توئى اى جان و اى جانان من

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
راحت جانم توئى اى جان و اى جانان من
بى وصالت راحتى چندان ندارد جان من
رونق ايمان من قدرش نبودى اينقدر
گر نبودى کفر زلفت رونق ايمان من
نقد عشق تو بود گنجى و دل ويرانه اى
گنج اگر خواهى بجو کنج دل ويران من
باده مى نوشى درآ در گوشه ميخانه اى
ذوق ما دارى طلب کن مجلس مستان من
مبتلايم وز بلايت کار من بالا گرفت
دردمندم درد دردت مى کند درمان من
ساقى سرمستم و ميخانه را کردم سبيل
زاهد مخمور کى ماند درين دوران من
مير رندان جهان امروز نزد عارفان
نعمت الله من است و سيد سلطان من



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید