شماره ٥١٢: اى منور ديده مردم به نور روى تو

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
اى منور ديده مردم به نور روى تو
عالمى آشفته چون باد صبا از بوى تو
عقل مى خواهد که گردد گرد کوى تو ولى
گرداگر گردد نگردد هيچ گرد کوى تو
هر چه مى بينم بود در چشم من آئينه اى
مى نمايد در نظر نقش خيال روى تو
گر به کعبه مى روم يا مى روم در بتکده
واقفى بر حال من باشم به جست و جوى تو
ما در اين دريا به هر سوئى که کشتى مى رود
مى رويم و رفتن ما نيست الا سوى تو
قيمت يک موى تو دنيى و عقبى گر دهند
کى ستانم کى دهم يکتاره اى از موى تو
زاهد مخمور باشد روز و شب در گفت و گو
سيد سرمست ما دائم به گفت و گوى تو



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید