در دو عالم يکى است مثلش کو
کى بود مثل چون نباشد دو
به وجود او يکى است تا دانى
اين دوئى از چه خاست از من و تو
به ظهور آن يکى هزار نمود
مى نمايد هزار اما کو
گنج و گنجينه و طلسمى تو
هر چه خواهى ز خويشتن مى جو
ميل با عاقل دو رو چه کنى
باش با عاشقان او يک رو
غير او نيست ور تو گوئى هست
نبود هيچ هستيى بى او
نعمت الله يکى است در عالم
ور تو گوئى که دو برو مى گو