شماره ٦٦٧: يارى است يار ياران يارى چگونه يارى

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
يارى است يار ياران يارى چگونه يارى
يارى که مى توان گفت داريم يار غارى
يارى اگر ز يارى بارى رسيد بر وى
ما را نبود هرگز از يار خويش بارى
نقش خيال رويش بر ديده مى نگاريم
در چشم ما نظر کن روشن ببين نگارى
جز عاشقى و رندى کارى دگر نداريم
مستانه در خرابات مائيم و خواندگارى
در عين ما نظر کرد خلوت سراى خود ديد
بر جاى خويش بنشست بگرفته خوش کنارى
مى نوش ساغر مى مى بوس دست ساقى
باشد که بگذرانى رندانه روزگارى
جام جهان نمائى بستان ز نعمت الله
تا رو بتو نمايد خورشيد بى غبارى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید