شماره ٦٢: باده تحقيق را ظرف هوس تنگى کند

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
باده تحقيق را ظرف هوس تنگى کند
در بر آتش لباس خار و خس تنگى کند
درد را جولانگهى چون سينه عشاق نيست
بر فغان مشکل که آغوش جرس تنگى کند
بر جنون مى پيچم و از خويش بيرون ميروم
گردباد شوق را تا کى نفس تنگى کند
عيش رسوائى بکام کوچه گردان وفاست
اى خوش آن وضعى کزو خلق عسس تنگى کند
در خيال راحت از فيض طپيدن غافليم
آشيان ايکاش بر ما چون قفس تنگى کند
همچو آن سوزن که در ماند زتار نارسا
عمر رنگ سعى بازد چون نفس تنگى کند
نه فلک در وسعت آباد دل ديوانه ام
هست خلخاليکه در پاى مگس تنگى کند
ما دو عالم شکوه در ضبط نفس خون کرده ايم
تا مبادا خاطر فريادرس تنگى کند
غنچه بر يک مشت زر صد رنگ خست چيده است
اينقدر يارب مبادا دست کس تنگى کند
شکوه مردم زگردون (بيدل) از کم وسعتيست
ناله در پرواز آيد چون قفس تنگى کند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید