شماره ٢٣٧: چه شد که قاصد اميد لنگ برگرديد

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
چه شد که قاصد اميد لنگ برگرديد
زمان وصل قريب است رنگ برگرديد
بعرصه ئى که نشان يقين بود منظور
نشايد از سر کيش خدنگ برگرديد
بپاس غيرت مردى اگر نظر باشد
بفتح هم نتوان بعد جنگ برگرديد
بقتل من چقدر سعى داشت مژگانش
که آخر اين دم تيغ فرنگ برگرديد
نگاهش از کجک سرمه بى جنون نيست
بعزم فتنه دم اين پلنگ برگرديد
حذر زعبرت کار جهان که خلق آنجا
بباغ رفت و زکام نهنگ برگرديد
کمين تيغ اجل فرصتى نمى خواهد
محرف است زمانى که رنگ برگرديد
تنزه از هوس جسم با کدورت ساخت
عنان جهد صفاها بزنگ برگرديد
وداع الفت اين باغ کن که رنگ بهار
زبس فضاى طرب ديد تنگ برگرديد
گذشته ام بشتابى زخود که نتوانم
بصد هزار قيامت درنگ برگرديد
بخواب راحت کهسار پا زدى (بيدل)
که از صداى تو پهلوى سنگ برگرديد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید