شماره ٢٣٩: چه غفلت يارب از تقرير يأس انجام مى خيزد

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
چه غفلت يارب از تقرير يأس انجام مى خيزد
که دل تا وصل ميگويد زلب پيغام مى خيزد
خيال چشم او دارى طمع بگسل زهشيارى
که اينجا صد جنون از روغن بادام مى خيزد
چسان بيتابى عشاق نگيرد دامن حيرت
که از طرز خرامش گردش ايام مى خيزد
زجوش خون دل بر حلقه آنزلف ميلرزم
که طوفان شفق آخر زقعر شام مى خيزد
زبزم مى پرستان بى توقف بگذر اى زاهد
که آنجا هر که بنشيند زننگ و نام مى خيزد
کرم در کار تست اى بيخبر ترک فضولى کن
که از دست دعا برداشتن ابرام مى خيزد
نه اشک اينجا زمين فرساست نى آهى هواپيما
غبار بى عصائيها باين اندام مى خيزد
سخن در پرده خون سازى به است از عرض اظهارش
که از تحسين اين بيدانشان دشنام مى خيزد
جنون آهنگ صيد کيست يا رب مست بيتابى
که چون زنجير شور از حلقه هاى دام مى خيزد
عروج عشرت است امشب زجوش خم مشو غافل
که صحن خانه مستان بسير بام مى خيزد
نفس سرمايه ئى (بيدل) زسوداى هوس بگذر
سحر هم از سر اين خاکدان ناکام مى خيزد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید